سفارش تبلیغ
صبا ویژن






















دم نوش ِ خستگی...

راننده اتوبوس

هر روز

از من ِ تنها روی ِ صندلی می پرسد:

"کجا پیاده میشی؟"

و من هر روز

نگاهی به صندلی ِ خالی ِ کنارم می کنم

و

محکم و استوار

می گویم:

ته ِ خط!


نوشته شده در سه شنبه 92/1/20ساعت 6:21 عصر توسط محبوس نظرات ( ) |

من برای گفتن

تا اطلاع ثانوی

هیچ ندارم

سازمان کنترل واژگانم

تعطیل!


نوشته شده در پنج شنبه 91/9/23ساعت 7:13 عصر توسط محبوس نظرات ( ) |

پر ام

از خودم

از تو

از درد های نگفته ام

بشنو!

خسته ام

از خودم

از تو

از درد های نگفته ام

بشنو!

دلگیرم

از خودم

و تو

و درد های نگفته ام

دقت کن!

می خندم

به خودم

به تو

به درد های نگفته ام

نگاه کن!

دیوانه ام

مثل خودم

مثل تو

مثل درد های نگفته ام

Beautiful Photography

 


نوشته شده در شنبه 91/7/29ساعت 12:51 عصر توسط محبوس نظرات ( ) |

میگویند دنیا دو روز است

اما

من میگویم

دنیا یک روز است

این زمانی که ما در آنیم

فقط

برای دست گرمیست...

من

اگر بتوانم دستانم را اینجا گرم کنم

فردا

می بَرَم...

یاس های پرپر بر زمین


نوشته شده در پنج شنبه 91/7/20ساعت 1:40 عصر توسط محبوس نظرات ( ) |

ساده افتاد از دستم

این دل

و ساده 

زیر پاهایت

لهش کردی

خردش کردی

...


نوشته شده در دوشنبه 91/7/17ساعت 7:45 عصر توسط محبوس نظرات ( ) |

<      1   2   3   4   5      >

 Design By : Pichak